معنی میل | لغتنامه دهخدا
- میل داشتن ؛ آرزو داشتن و گراییدن . (ناظم الاطباء) گرایش داشتن . کشش داشتن . خواهانی داشتن : و گر میل دارد کسی سوی خاک ببرد ز خورشید وز باد پاک . فردوسی . هر آن جوهر که هستند از عدد بیش همه دارند میل مرکز خویش . نظامی . طالعش گر زهره باشد در طرب میل کلی دارد و عشق و طلب . مولوی . حکایت بر مزاج مستمع گوی اگر دانی که دارد با تو میلی .